آسیبشناسی تبدیل پایاننامه به کتاب
مدیرمسئول نشر گپ، درباره آسیبشناسی تبدیل پایاننامه به کتاب نوشت، ناشران حتی از تبدیل پایاننامه به کتاب حمایت میکنند و بهعنوان یک اقدام ارزشمند شناخته میشود ولی این محصول در جامعه نشر ایران با آسیبهای مختلفی همراه است.
علیاصغر علیزاده، مدیرمسئول نشر گپ و کارشناس رسمی رشته تالیفات گفت: بهطور خاص «رساله» وفق ماده ۲ قانون حمایت از مولفان مصوب ۱۳۴۸ بهعنوان یکی از اشکال «اثر» تعریف شده که در ماده ۱۶۰ قانون برنامه سوم توسعه، این موضوع مشمول شدن رساله نیز تاکید شده است.
یک نویسنده رساله دانشگاهی، حق دارد محتوایش را تبدیل به کتاب کند که این مجوز تولید هم فعلاً فقط بر عهده ناشر دارای مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
برای پاسخی منصفانه به پرسش درباره آسیبشناسی تبدیل پایاننامه به کتاب باید دید بیشترین متقاضیان این تبدیل رساله به کتاب با چه هدفی این درخواست را دارند و کدام گروه از ناشران بیشتر دنبال این موضوع هستند؟
فقط براساس اطلاعات میدانی میتوان گفت، اغلب افراد متقاضی، دانشجویان (یا مدرسان دانشگاه) هستند که به عنوان پیشینه علمی و برای کسب رتبه یا ارتقا تحصیلی دنبال کتاب نوشتن هستند! و اغلب شمارگان درخواستیشان هم بسیار اندک است!
ازسوی دیگر به نظر میرسد بیشتر ناشران انجام دهنده اینکار هم کسانی هستند که اشراف کافی بر اصول تبدیل رساله به کتاب را ندارند و سبب میشوند کتاب بدون رعایت نکات فنی به یک محتوای خستهکننده تبدیل شود؛ این موضوع سبب شده که بهعنوان کلی و تام «کتاب» آسیب وارد شود.
متاسفانه شرایط بد اقتصادی جامعه و بهویژه صنعت نشر و کتابخوانی، سبب شده عدهای از افراد غیرمتخصص در جلوی کتابفروشیها یا در سایتها دنبال متقاضیان این تبدیل باشند. مثلاً در فضای مجازی یک گروه که تمرکز بر کارهای خدمات پیش از چاپ دارند، از تبدیل رساله تا اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تولید کتاب را برعهده دارند.
بهطور کلی در بسیاری از کشورها همین روند تبدیل رساله به کتاب وجود دارد و ناشران حتی حمایت میکنند و برخی از صاحبان رساله دانشگاهی یا مقالات علمی، مطلبشان را با کمک ناشر تبدیل به کتاب میکنند و نهتنها کار خلافی نیست، بلکه ارزشمند هم هست. اگر پایاننامه درباره موضوعی باشد که برای مخاطبان دانشگاهی جذاب است، این گزینه خوبی است که تبدیل به کتاب شود؛ چون حاصل تلاش گروهی علمی _ پژوهشی است که باید نتیجهاش در جامعه منتشر شود و مردم در زندگیشان نتایج آن پژوهش را بهرهبرداری کنند، که در این خصوص هم این مهم انجام نمیشود و سازمانها و شرکتهایی که باید از این نتایج علمی بهره ببرند یا این رسالهها را باور ندارند یا کلاً در فضای باور علمی نیستند!
تبدیل رساله یا پایاننامه به کتاب کار خلافی نیست و ستودنی هم است اما شرط و شروط فنی و اخلاقی-حرفهای دارد.
در تبدیل رساله به کتاب چه موضوعی مهم است که ناشر و نویسنده باید رعایت کنند؟
ساختار پایاننامه با کتاب بسیار متفاوت است و میتوان این تفاوت را بهصورت تیتروار چنین گفت که بدون رعایت این نکات که گاه در برخی آثار دیده میشود، به نام کتاب بهطور تام آسیب میزند:
- در پایاننامه چارچوب اجباری و ثابتی وجود دارد که در کتاب لزومی ندارد و در برخی موارد نباید هم رعایت شود. مثلاً به جای شروع با یک فرضیه، کتاب باید یک استدلال در نظر گرفته شده را به نمایش بگذارد و روایت بعدی باید آن استدلال را به همتایان خود در این زمینه منتقل کند، یعنی نشان دهد که چگونه یک پژوهش به این دیدگاه تبدیل شده است و چه تأثیری میتواند داشته باشد.
- داوران و متخصصان رساله بدون توجه به سبک نوشتن، بر روی متن کار میکنند، اما خوانندگان کتاب این کار را نمیکنند .پس برای حفظ و جذب خوانندگان کتاب، بازنویسی گسترده رساله نیاز است.
- پایاننامه برای متخصصان و ممتحنان یک رشته نوشته شده است. اما یک کتاب باید مخاطبان بسیار گستردهتری داشته باشد، بهویژه باید به اندازه کافی در دسترس باشد تا هر پژوهشگری را که علاقهمند به آن است درگیر کند؛ بهعنوان نمونه کتاب «همهگیرشناسی- واکاوی رویدادهای همگانی» اگرچه نویسندهاش دکتر کیومرث ناصری استاد اپیدمیولوژی است اما محتوای کتاب بهگونهای است که اغلب رشتههای دانشی اعم از علومانسانی و زیستی میتوانند از آن بهرهمند شوند و در عین علمیبودن خیلی روان نوشته شده است.
- یک کتاب خوب باید بر یک استدلال یا روایت منسجم تمرکز کند، نه فهرست گام به گام چیزهایی که باید در پایاننامه نشان دهند؛ بنابراین ضروری است که نویسنده رساله برای تبدیل به کتاب، آن را دوباره بازنویسی کند و بخشهایی برای مثال مانند بحث روششناسی در کتاب حذف یا بهطور گسترده اصلاح شود؛ البته این بخشها میتوانند بهجای ساختاربندی جداگانه، درون و بیرون محتوای کلی کتاب قرار بگیرند. موارد متعدد فنی دیگری نیز هست .
چه اصول کلی در تبدیل رساله به یک کتاب مطرح است که کتاب مورد پذیرش جامعه شود؟
جدای از موارد یادشده اگر این ساختار فنی در تبدیل رساله به کتاب رعایت شود میتوان گفت ناشر و نویسنده نقش خود را بهخوبی ایفا کردهاند:
- نیازی نیست بخشهای بزرگ یا فصول کاملی درباره روششناسی گنجانده شود و اینها را میتوان در صورت لزوم در متن کتاب گنجاند.
- تصویر بزرگی باید در ذهن داشت. هنگام تنظیم یک پروپوزال، یک قدم به عقب بردارید، آیا از دیدگاه خواننده استدلال منطقی است؟ اگر نه، برای بازنگری در ساختار متن تبدیلی، اقدام شود بهنحوی که از ساختار پایاننامه سنتی دور شوید.
- مختصر نوشت؛ مهم است که اهمیت زمان خواننده را در نظر داشت. در تمام مراحل فرآیند نگارش در صورت امکان بر سادهسازی باید تمرکز کرد. کتابها اغلب بسیار کوتاهتر از پایاننامهها هستند که مطالب تکراری زیادی هم دارند.
- رساله تخصصی، ظریف و با دامنه محدود است، باید تلاش کرد مفاهیم زمینهای آن را با افزودن یک زمینه بینالمللی یا بینرشتهای تقویت کرد؛ که انجام این کار در فصلهای مقدماتی و پایانی بسیار مفید است.
- برای بازخوانی نیاز است از یک ویراستار متخصص رشته مزبور در این تبدیل کمک گرفت تا نظر وی درباره سبک نوشتن نگارندهی اصلی را کسب کرد. اگر وی بتواند استدلال نویسنده را دنبال کند، کتاب ظرفیت خوبی دارد.
نویسندگان باید تغییرات قابل توجه و مداوم در بازار کتابهای دانشگاهی، بهویژه در رفتار خواننده را نیز در نظر بگیرند. پیوند نویسندگان به خوانندگان نیازمند آن است که ناشران امکان کشف تحقیق را از طریق مسیرهای مختلف تسهیل کنند تا اطمینان حاصل شود که خوانندگان میتوانند به راحتی کتابها را بیابند. نویسندگان میتوانند با پیروی از چند قانون بنیادی به این روند کمک کنند:
- عنوان اصلی کتاب باید تا حد امکان کوتاه باشد.
- عناوین فصلها نیز، در صورت امکان، خود را به وضوح نشان دهند.
- چکیده فصول را میتوان برای تقویت «داده» در کتاب استفاده کرد.
آیا تبدیل پایاننامه به کتاب میتواند مورد اعتراض دانشگاهی شود که دانشجو رسالهاش را دریافت کرده است؟
از سوی شماری از دانشگاهها بهویژه دانشگاههای شهریهای در زمان تدوین پایاننامه از دانشجو امضا گرفته میشود. دانشجو میتواند به استناد ماده ۳۰ قانون مدنی هرگونه که میخواهد در این حقوق تصرف کند، مگر آنکه قانون، خلاف آن را تصریح کرده باشد یا خلاف آن اثبات شود. استاد راهنما نقش مشاور دارد و نه نقش نویسنده؛ مگر خلافش ثابت شود که در اینصورت یک کار مشترک تلقی میشود. در این زمینه دانشگاه معمولاً سفارشدهنده اثر هم نیست چون موضوع براساس ایده دانشجو با مشورت استاد انتخاب شده و دانشگاه هم اگر دولتی باشد آموزش رایگان بوده و غیردولتی هم که بابتش از دانشجو هزینه گرفته است. در محافل قضایی هم به این راحتی حق دانشجو - بهعنوان صاحب اثر را - نادیده نمیگیرند. در هر صورت دانشجو مالک معنوی اثر است و کسی نمیتواند نام وی را از روی محتوا بردارد یا حذف کند. منتها روی مالکیت مادی با توجه به شرایط مختلف میتوان صحبت کرد.
برگرفته از خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)
ارسال به دوستان